استاد دکتر حسن میردامادی: پدر سرولوژی در ایران
پروفسور دکتر رضا فرید حسینی (گروه آلرژی و ایمونولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد)
دکتر رضا جعفری (گروه ایمونولوژی و ژنتیک، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه)
استاد دکتر حسن میردامادی در سال 1280 در سه ده اصفهان (خمینیشهر) در 12 کیلومتری شمال غرب اصفهان چشم به جهان گشود. پدر ایشان از اطباء قدیمی بوده و از سادات جلیلالقدر میردامادی بوده و علاقه داشت که فرزندش حسن نیز به حرفهی شریف پزشکی روی آورده و طبابت کند. ایشان در مکتبخانه شهر سه ده (خمینیشهر) آموزش را آغاز کردند و همیشه از آن دوران و مطالب آموزندهی آن به نیکی یاد میکردند تا جایی که چند روز قبل از فوت به یکی از دوستان بر اهمیت آن دوران اشاره میکردند. سپس جهت ادامه تحصیل وارد شهر اصفهان شدند و به دبیرستان گلبهار راه یافتند. بعد از اتمام دوره سه ساله دبیرستان به دارالفنون تهران رفته و مدت سه سال تحصیل کرده و در ادامه به دانشکده پزشکی تهران راه یافتند.
استاد دکتر حسن میردامادی
در دوره اینترنی مسئول اداره داروخانه و آزمایشگاه بیمارستان دانشکده پزشکی بود. یکی از تستهای آزمایشگاهی آن زمان آزمایش خلط سینه در موارد مشکوک به سل بود. در آن زمان کسی نبود که در این زمینه به ایشان آموزش دهد. ایشان به جدیت و تلاش توانستند با روشهای حاصل از آزمونوخطا موفق به روئیت باسیل سل در زیر میکروسکوپ شوند و به گفته خود همان لذتی را داشتهاند که رابرت کخ در کشف میکروب سل پیدا کرده است. این واقعه یکی از علل مهم در گرایش ایشان به رشته میکروبشناسی و سرولوژی بود. دکتر میردامادی در سال 1303 موفق به اخذ مدرک پزشکی شده و وارد انستیتو پاستور ایران شد و پس از دو سال به ریاست آزمایشگاه انتخاب گردیدند. آنگاه مأموریت تشکیل بنگاه پاستور و بنگاه دفع آفات ایالت آذربایجان را بر عهده گرفتند و در آن استان بنگاه میکروبشناسی و سرمسازی بنام موسسه پاستور و دفع آفات آذربایجان را دایر کردند. پس از انجام این مأموریت به تهران بازگشتند و ریاست بخش مایهسازی بنگاه پاستور را عهدهدار شدند.
استاد دکتر حسن میردامادی در آزمایشگاه دانشکده پزشکی تهران
یکی از تصمیمات مهم در زندگی ایشان این بود که با وجود آشنایی با زبان فرانسوی احتمال میدهد که آلمان برای تحصیل ایشان مفیدتر است لذا تصمیم میگیرد تا آلمانی را بیاموزد. در آن زمان منزل ایشان در منیریه تهران بود و ایشان در انستیتو پاستور تهران شاغل بودند. اطراف خیابان امیریه و پاستور اکثراً خلوت بوده و ایشان از این آرامش استفاده کرده و همیشه همراه خود کتاب آلمانی داشته و هر روز نیم ساعت آلمانی یاد میگرفتند. در دوران جوانی ایشان بنا به علتی دیدگاه خوبی نسبت به فرانسه نداشتند. در آن زمان یکی از همکاران ایشان در آزمایشگاه سینا واقع در لالهزار جهت ادامه تحصیل به انستیتو پاستور فرانسه اعزام میشود. در فرانسه استاد کرسی نسبت به ادامه تحصیل همکار ایشان بسیار خصمانه عمل کرده که نهایتاً با وساطت وزارت امور خارجه ایران موفق به ادامه تحصیل میشود. ایشان از این عمل استاد فرانسوی بسیار متأثر شده و تصمیم میگیرند که در فرانسه ادامه تحصیل نداده و روانه آلمان شود. که در نهایت در عرض 4 ماه زبان آلمانی را فرامیگیرد.
ایشان سرویس واکسن انستیتو پاستور را اداره میکردند که مصادف با شیوع وبا در افغانستان بود. لذا مسئولیت تهیه واکسن وبا در ایران بر عهده دکتر حسن میردامادی بود. این واکسن خیلی مؤثر بوده و روزانه چندین هزار دز از آن بهسختی و با تلاش نامبرده و همکارانش تهیه میشد. این واکسنها جهت واکسیناسیون افراد در معرض خطر در خراسان و سیستان تهیه میشدند. یکی از مشکلات تکنیکی این بود که کشت میکروب میبایستی بر روی محیط جامد انجام گیرد که در آن زمان سخت بود. میکروب باید به مدت یک ساعت در دمای 56 تا 58 درجه سانتیگراد حرارت داده میشد تا کشته شود و در ادامه میکروب کشتهشده را به نسبت خاصی با سرم فیزیولوژی فنولدار مخلوط کرده و در نهایت در هر سانتیمتر مکعب حدوداً 4 میلیون سلول میکروب کشتهشده موجود بود و بهصورت آمپول بستهبندی میشد ولی در ادامه از ویال های شیشهای استریل حاوی درب چوبپنبهای استفاده شد.
اعضای انستیتو پاستور ایران در آغاز تأسیس
از چپ: دکتر مهدی ذوالریاستین، سید رضا (کارشناس آزمایشگاه)، تیمور دولتشاهی، دکتر حسن میردامادی، دکتر عبدالله حامدی، دکتر احمد نجمآباد، اقتباس از خاطرات دکتر مهدی قدسی
ایشان برای نامهای خارجی اکثر لوازم آزمایشگاهی معادلهای فارسی ابداع کردند بهطور مثال پیپت را مکه نام نهادند. روشهای جدیدی را برای افزایش راندمان کشت میکروبی ابداع کردند. سرانجام دکتر میردامادی در سال 1312 برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در برلین در موسسه رابرت کخ به تحصیل در رشته میکروبشناسی و سرمشناسی پرداخت. در سال 1314 موفق به اخذ دانشنامه تخصصی در رشته سرمشناسی گردید و در سال 1315 جهت ادامه مطالعات خود در رشته مالاریاشناسی به انستیتو بیماریهای گرمسیری رم در ایتالیا اعزام شد. دکتر میردامادی از سال 1320 در سمت استادیاری در دانشکده پزشکی تهران استخدام شده و در سال 1336 دورهی تکمیلی فوق دکتری خود را در رشته سرمشناسی در آمریکا سپری کرد. ایشان معتقد بودند که پزشکی صرفاً تشخیص و درمان نبوده و بلکه تحقیق کردن در آزمایشگاه نیز از رسالتهای علمی یک پزشک با وجدان میتواند باشد. ایشان در دوران بازنشستگی خود موفق به تألیف و گردآوری مجموعه بزرگ فرهنگ پزشکی چهار زبانه (انگلیسی، آلمانی، فرانسه و فارسی) شدند که این امر پسندیده بعد از تلاش 12 ساله استاد با وجود مشکلات جسمانی بارور شد. یکی از ویژگیهای دکتر میردامادی این بود که هرگز سراغ امور اجرایی نرفتند و حتی پیشنهاد ریاست دانشکده پزشکی را رد میکنند. استدلال شخصی ایشان این بود که کسب عناوین اجرایی بهیقین مانع پیشرفت علمی وی خواهد شد. در دوران خدمت خود در دانشگاه بیش از 500 دانشجو تربیت کردند. در کنار امور علمی از علاقهمندان شدید ادبیات فارسی و مخصوصاً حکیم ابوالقاسم فردوسی بودند. ایشان شیفته شجاعت و شخصیت فردوسی بوده و فردوسی را منجی زبان فارسی میدانستند.
یکی از کارهای مهم دکتر میردامادی در عرصه سرمشناسی به زمان تحصیل در برلین برمیگردد. در آن زمان نگهداری اجزای کمپلمان در خارج از بدن کار بسیار دشواری بود. ایشان برای اولین بار محلولی از سیترات دو سود اسید بوریک را کشف کردند که موفق به نگهداری کمپلمان تا یک ماه در یخچال شدند. استاد دکتر حسن میردامادی به سال 1325 به هندوستان مسافرت نموده و مدت یک سال در بنگاه فکین شهر بمبئی و بنگاه مالاریاشناسی شهر دهلی مشغول تحقیقات علمی بودهاند. از خدمات ایشان در دانشکده پزشکی تهران میتوان به تأسیس آزمایشگاه سرمشناسی اشاره کرد. این آزمایشگاه در مهرماه 1319 ایجاد گردید. در آغاز کارمندان این بخش مرکب از یک رئیس بخش، یک نفر دستیار و یک پزشکیار بوده است. این آزمایشگاه چهار اطاق و یک سالن کارهای عملی برای دانشجویان در اختیار دارد و محل آن در طبقه دوم سمت غرب آمفیتئاتر آن زمان دانشکده میباشد. از همکاران دکتر حسن میردامادی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
دکتر ابوالقاسم قائمی، دکتر احمد ربانی و دکتر محمد ارسطا
دکتر حسن میردامادی در ماههای آخر زندگی در اثر کهولت سن و مطالعات زیاد مبتلا به ضعف بینایی بودند و تأسف میخوردند که نمیتوانند به علم خدمت کنند. در روزهای آخر عمر پر برکت خود همیشه شعری از وحید دستگردی را زمزمه میکردند:
گر نیست هنر زجان چه خیزد؟ ور نیست گوهر ز کام چه خیزد؟
جان زنده به علم دان تن از جان بی علم ز جسم و جان چه خیزد؟
تألیفات ایشان:
1-کتاب تفسیر امتحانات آزمایشگاه در سال 1314
2-کتاب میکروبشناسی در سال 1315
3-کتاب سرمشناسی چاپ اول در سال 1320 و چاپ دوم 1327
4-کتاب میکروبشناسی با مشارکت دکتر سهراب در سال 1329
5- فرهنگ پزشکی چهار زبانه
6-رهبر پزشکان
دکتر حسن تاجبخش در ذکر خاطرات شفاهی خود با نگارندگان در مورد دکتر میردامادی و نیز انجمن میکروبشناسی و سرمشناسی آن زمان چنین میگوید: دکتر حسن میردامادی پزشک بودند و برادر ایشان دکتر محمد میردامادی دامپزشک بوده و در فرانسه دوره میکروبشناسی و سرمشناسی گذرانده بودند. دکتر محمد میردامادی در دانشگاه مشهد، استاد کرسی میکروبشناسی بودند. در حوالی سال 1347 تغییرات اساسی در انجمن میکروبشناسی و سرمشناسی اتفاق افتاد و اعضای این انجمن شامل دکتر حسن میردامادی، دکتر شفا، دکتر حبیبی، دکتر پورنکی، دکتر حسین سعادتزاده، دکتر ضیا ظریفی و دکتر حسن تاجبخش بودند. جلسات اول در دانشکده پزشکی و بعدها در منزل دکتر میردامادی در خیابان کاخ (فلسطین) برگزار میشد. دکتر شفا اولین فردی بود که گروه میکروبشناسی که قبلاً با ایمنیشناسی و سرمشناسی یکی بود را تأسیس کرد. ایشان تمایلش به سمت میکروبشناسی بود و دکتر تاجبخش در سال 1348 کتاب ژنتیک باکتریها را به ایشان تقدیم کردند. یکی از اقدامات مهم دکتر حسن میردامادی همانطور که قبلتر هم ذکر شد تفکیک دوره میکروبشناسی ازسرم شناسی بود.
منبع:
تاریخچه ایمونولوژی و آلرژی در ایران و جهان. تألیف: دکتر رضا فرید حسینی، دکتر بهروز نیکبین، دکتر رضا جعفری. انتشارات ابنسینا، تهران، 1397.
مروری بر تاریخ ایمونولوژی و آلرژی در ایران و جهان
برای دانلود فایل pdf بر روی لینک زیر کلیک کنید
ورود / ثبت نام