ارزیابی آزمایشگاهی آترواسکلروز
تهیه و گردآوری: مجتبی خشوعی پاریزی – حسین عبادی فرد – علی خوش نژاد
دانشگاه علوم پزشکی قم
آزمایشگاه مرجع دانشگاهی
در اکثر موارد، ایسکمی قلبی نتیجه بیماری عروق کرونر قلب (CHD) و معمولاً به دلیل انسداد یک یا چند شریان کرونری میباشد. آترواسکلروز به معنی افزایش ضخامت و سختی دیواره عروق شریانی است که در نتیجه رسوب کلسترول و کلسیم در دیواره شریان ایجاد میگردد.
عوامل خطر در فرایند آترواسکلروز:
عوامل شناخته شده متعددی شامل هیپرکلسترولمی، استعمال دخانیات، فشار خون بالا، دیابت قندی، مصرف الکل، استرس، افزایش سن، سابقه خانوادگی، جنس مذکر و فعالیت بدنی پایین در ایجاد آترواسکلروز یا تسریع آن دخالت دارند.
بدون شک کلسترول و کمپلکس انتقالی آن در گردش خون، یعنی لیپوپروتئین با وزن مخصوص پائین (LDL) بیشترین نقش را در ایجاد آترواسکلروز بر عهده دارند. مقادیر لیپوپروتئین با وزن مخصوص بالا(HDL) و لیپوپروتئین (a) [(LP(a)] دو مارکر لیپیدی تعیین کننده دیگر آتروژنز هستند.
مارکرهای تعیین میزان خطر بیماری عروق کرونر:
الف- عوامل خطر آزمایشگاهی بواسطه تستهای آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار میگیرند كه عبارتند از:
کلسترول تام (TC)، LDL- کلسترول (LDL-C)، HDL- کلسترول (HDL-C)، تریگلیسرید (TG) و ترکیبات لیپیدی و غیر لیپیدی دیگر
ب- عوامل خطر بالینی (غیر آزمایشگاهی)
فاکتورهای خطر (غیر آزمایشگاهی) برای بیماری کرونری قلب (CHD):
- استعمال دخانیات (هر نوع استعمال در ماه گذشته)
- فشار خون بالا (فشار خون بیش از mmHg 140/90 یا تحت درمان فشار خون)
- سابقه خانوادگی CHD زودرس (CHD در خویشاوند مرد درجه اول ≤ 55 سال یا در خویشاوند زن درجه اول ≤ 65 سال)
- سن ( مرد ≥ 45 سال و زن ≥ 55 سال)
- چاقی
- دیابت قندی
- شیوه زندگی بیتحرک
*منابع تغییر نتایج حاصل از اندازهگیری لیپیدها:
نتایج حاصل از اندازهگیری اجزاء لیپیدی خون تحت تأثیر عوامل متعددی قرار میگیرند که لازم است در هنگام انجام آزمایش و تفسیر نتایج به آنها توجه نمود.
1- خطاهای آزمایش: هر آزمایش یک میزان حداکثر قابل قبول برای خطای کلی دارد؛ این خطای کل شامل مجموع تورش آزمون (معیاری از صحت، Assay bias) و ضریب تغییرات (CV، معیاری از دقت) میباشد. (جدول 2)
تورش% + (CV%) 1/96 = خطای کل%
2- تغییرات بیولوژیک: ناشی از سن، جنس، تغییرات فصلی و رژیم غذایی میباشد.
تغییرات فیزیولوژیک HDL-C ,TC و LDL-C تقریباً مشابه میباشد. تغییرات فیزیولوژیکTG به میزان قابل توجهی بالاتراست، زیراTG ناشتای یک فرد میتواند بسیار متفاوت باشد. در مقایسه با ضریب تغییرات آزمایش مشخص میشود که تغییرات فیزیولوژیک به مراتب بزرگتر هستند، به همین دلیل نمیتوان به شکل قابل اعتمادی غلظت لیپیدها و لیپوپروتئینهای معمول یک بیمار را با تنها یک بار اندازهگیری تعیین نمود. طبق توصیههای NCEP (National Cholestrol Education Program) بهتراست از میانگین اندازهگیری در دو یا سه نمونه به فاصله حداقل یک هفته استفاده شود. (جدول 3)
3- صرف مواد غذایی: بطور کلی، مقادیرTC وHDL-C را میتوان براي افراد غیر ناشتا انجام داد که به میزان قابل توجهی غربال و پایش را تسهیل میکند. ناشتایی اثر کمی بر روی مقادیرTC دارد؛ هرچند مقادیر HDL-C غیر ناشتا میتواند چندmg/dl کمتر از مقادیر ناشتا باشد. طبق توصیهNCEP بیماران قبل از گرفتن نمونه خون برای آزمایش لیپوپروتئینها میبایست حداقل 9 ساعت ناشتا باشند. این موضوع برای بیمارانی مناسب است که یا نمیتوانند و یا نمیخواهند 12 ساعت ناشتا باشند. این دوره ناشتایی کوتاهتر تنها سبب خطای جزئی در برآورد مقادیرLDL-C ,TG وHDL-C میشود که از نظر بالینی اهمیتی ندارد. در هنگام اندازهگیری لیپوپروتئینها در طی مطالعات بالینی و اپیدمیولوژیک، همچنان ناشتایی 12 ساعته مناسب است.
4- ابتلا به بیماری: بیمار نباید سابقه ابتلا به بیماری حاد نظیر سکته قلبی و شوک را در طی یک ماه گذشته داشته باشد. کاهش حاد وزن منجر به کاهشTG و افزایش زودگذرTC وLDL میگردد. هر نوع بیماری تبدار، ضربه یا جراحی اخیر اغلب منجر به افزایشTG و کاهش TC و HDL-C میگردد. بیماری مزمن و تضعیف کننده ممکن است شدیداً LDL و HDL را کاهش دهد. بیماریهای تیروئید، کبد و کلیه منجر به دیسلیپوپروتئینمی ثانویه میشود.
توصیه میشود که اندازهگیری لیپوپروئتینها زودتر از 8 هفته بعد از هر شکلی از تروما یا عفونت ویروسی یا باکتریایی حاد و 3 تا 4 ماه بعد از تولد انجام نشود.
5- مصرف داروها: مصرف قرصهای ضد بارداری خوراکی استروژنی یا استروژن– پروژستینی منجر به افزایش VLDL شده و مصرف استروئیدهای آنابولیک توسط ورزشکاران جوان همراه با افزایش VLDL و کاهش HDL میباشد. برخی داروهای ضد فشار خون تأثیرات قابل توجهی بر روی مقادیر لیپیدها دارند.
توصیه میشود وقتی نتایج آزمایش لیپیدهای خونی غیر طبیعی است مجدداً آزمون 2 تا 4 هفته بعد تکرار شده و نتایج مورد تأئید قرار گیرند.
6- وضعیت بدن در هنگام نمونهگیری: در حالت ایستاده لیپوپروتئینها،TC وTG افزایش پیدا میکند. استفاده طولانی مدت از گارو نیز اثرات مشابهی دارد.
7- نمونه وریدی و مویرگی: بطور کلی به نظر میرسد مقادیر اندازه گیری شده خون مویرگی قدری کمتر از نمونه وریدی باشد.
8- نمونه سرم یا پلاسما: میتوان از سرم یا پلاسما استفاده کرد، هرچند وقتی قرار است لیپوپروتئینها به طریق اولتراسانتریفوژ یا الکتروفورز اندازهگیری شوند، نمونه پلاسما ترجیح داده میشود. پلاسما نباید در طی شب در مجاورت سلولها قرار داشته باشد. حتی در حضور ضد انعقاد، امکان ایجاد تجمع پروتئینی در پلاسمایی وجود دارد که چند روز در یخچال و مدت بیشتری به حالت فریز نگه داشته شده است. این موضوع میتواند مشکلاتی را در خصوص داشتن یک نمونه همگن برای آزمایش و همچنین مشکلاتی را در خصوص جریان نمونه در اتوآنالایزر بوجود آورد که نتیجه آن ممکن است نتایج نادرست یا متغیر باشد. تجمع پروتئینی در سرم کمتر رخ میدهد، لذا در شرایط خاص نظیر لزوم نگهداری نمونه برای هفتهها یا ماهها، از سرم استفاده میشود. EDTA ضد انعقاد ترجیحی است ولو اینکه نتایج حدوداً 3% کمتر از سرم باشد. (هپارین هم میتواند استفاده شود).
* نگهداری: توصیه میشود که آزمایشها، بخصوص الکتروفورز وHDL-C ، در همان روز نمونهگیری انجام شوند. نمونهها را حداکثر میتوان 3 تا 4 روز در 4 درجه سانتیگراد قرار داد و برای زمان طولانیتر به حالت فریز نگه داشت.
مراجع:
1) J.Henry. Clinical Diagnosis and Management by Laboratory Methods
2) C, Burtis. Tietz Textbook of Clinical Chemistry
اهميت و اندازهگيري ليپيدهاي سرم
https://www.medscape.com/answers/153647-193935/which-lab-tests-are-performed-in-the-workup-of-coronary-artery-atherosclerosis
برای دانلود پی دی اف بر روی لینک زیر کلیک کنید
ورود / ثبت نام